کالین ویلسون که امروز نویسنده مشهوریست وسوسه خودکشی را در 16 سالگی از سر گذرانده است چنین توصیف می کند: وارد آزمایشگاه شیمی مدرسه شدم و شیشه زهر را برداشتم. زهر را در لیوان پیش رویم ریختم. غرق تماشایش شدم، رنگش را نگاه کردم و مزه احتمالیش را در ذهنم تصور کردم. سپس اسید را به بینی ام نزدیک کردم و بویش به مشامم خورد. در این لحظه ناگهان جرقه ای از آینده در ذهنم درخشید. توانستم سوزش آن را در گلویم احساس کنم و سوراخ ایجاد شده در درون معده ام را ببینم. احساس آسیب آن زهر چنان حقیقی بود که گویی آن را نوشیده بودم. سپس مطمئن شدم هنوز این کار را نکرده ام. در طول چند لحظه ای که لیوان را در دست داشتم و امکان مرگ را مزه مزه می کردم با خودم فکر کردم:
اگر شجاعت کشتن خود را دارم پس شجاعت ادامه زندگی را هم دارم!