عاشقی بد دردیه!!!
مردي که خيلي عاشق بود ،
پشت شيشه آسمان خراش نشسته بود و سيگار مي کشيد .
آنقدر عاشق بود که وقتي آخرين پک را به سيگارش زد ،
يادش رفت که بايد ته سيگارش را پايين بيندازد ،
نه خودش را !!!

+ نوشته شده در چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۸۵ ساعت 17:24 توسط موشی- مموشی
|