من واقعا فكر مي كنم كه اگر در دنيا فقط يك نفر بود كه ما مي توانستيم بدون
رودربايستي كنارش بنشينيم و با او درد دل كنيم، هيچ كداممان از تنهايي دق
نمي كرديم! من دارم از يك نفر حرف مي زنم ، نه پنجاه تا و صد تا و هزارتا!
هيچ فرقي هم نمي كند آن آدم پير باشد يا جوان، سياه پوست يا سفيد پوست،
خارجي يا داخلي! فقط كافي است آن قدر انسان باشد كه بتوانيد از "خود"
حقيقي تان با او حرف بزنيد و او با لبخند گوش دهد و صميمانه بگويد :"اشكالش
چيست؟ همين كه هستي خيلي هم خوبه يه اشكالاتي داري ولي گل بي خار خداست"
به چند نظر كه افراد عاقل درباره دوست داده اند توجه كنيد:
1- رابطه ها زود كسلم مي كنند ، هر كسي تا وقتي برايم تازگي دارد،
جالب است بعد ديگر به او علاقه اي ندارم.
2- من فكر نمي كنم بشود كسي را براي هميشه دوست داشت ،
براي همين از همان اول قيدش را مي زنم!
3- وقتي كسي را دوست دارم ، احساس ترس و حسادت مي كنم و
از هر دوي اينها بيزارم!
من همه اينها را به عنوان تحليل هاي كاملا انساني و صادقانه مي فهمم.
به نظر من هم دوست داشتن ديگران، آن هم در دنياي معاصر يك جور
ريسك است و احتمال دارد كه انسان صدمه بخورد، ممكن است حسادت
آدم گل كند، ممكن است حس اينكه دارد محبوبش را از دست مي دهد
او را بترساند ، ولي بدون دوست داشتن، بدون محرم راز داشتن و
بدون صميمي شدن، زندگي مثل يك شب طولاني يخبندان زمستاني است،
بدون اميد به اينكه مي شود آتشي پيدا كرد و از يخ زدگي نجات يافت.
چند سطر از كتاب "چگونه مي توان خلاص شد" را كه اين روز ها
طرفدار زياد پيدا كرده و نويسنده اش هم خيلي ادعا دارد را برايتان مي نويسم:
" وقتي رابطه اي برايتان كسالت آور و خسته كننده مي شود كافي است از آن
دست برداريد تا خلاص شويد. ابدا ااحساس گناه نكنيد، براي اين كه ديگر رايطه
بين دو نفر، بيشتر از اين نمي تواند ادامه پيدا كند."
واقعا تا وقتي ما چنين مربياني داريم چه غصه اي داريم؟!
از اين به بعد با هر كس حرفمان شد مي گوييم:" برو به جهنم!
ديگر با تو كاري ندارم! براي چه بايد خودم را
به زحمت بيندازم و مشكلمان را حل منم؟!"
آفرين به اين همه درايت!
به اين مي گويند زندگي ايده آل! خوشبختي در عصر تكنولوژي ارتباطات!
ولي من هنوز هم به اين جمله قديمي ايمان دارم كه:
" صميميت و دوست داشتن ، ضرورت حياتي زندگي است،
وگرنه دسته جمعي ديوانه خواهيم شد!"
( بخش از مقاله لنوبوسکالیا٬ استاد جامعه شناسی دانشگاه برکلی)
